برای دستیابی به حداکثر عملکرد و کیفیت بذر، انتخاب بهترین مدل¬های توصیف کننده تغییرات وزن هزاردانه در دوره پر شدن و رسیدگی دانه اهمیت زیادی دارد. پژوهش حاضر برای ارزیابی مدلهای رگرسیونی غیرخطی برای کمی کردن تغییرات وزن هزار دانه گندم ( دو رقم : زرین و سرداری و دو ژنوتیپ: C-83-8 و C-81-10) در زمان¬های مختلف برداشت، انجام شد. بدین منظور وزن هزار دانه ارقام و ژنوتیپ¬ها در روزهای 20، 27، 34، 41، 48، 55، 62، 69، 76 و 83 پس از گلدهی (به فواصل 7 روز ) اندازهگیری شد. برای توصیف وزن هزار دانه در مقابل زمان¬های مختلف برداشت مدلهای دوتکهای، لجستیک، واننللا، گامپرتز، بتا 2 (تغییر یافته) و بتا 1 (اصلی) ارزیابی شدند. نتایج ارزیابی مدل¬های رگرسیون غیر خطی با استفاده از آماره¬های مختلف نشان داد که ضمن اینکه مقادیر RMSE در مدلهای دو تکه¬ای و واننللا بالا بود، ضریب تغییرات بالا و مقادیر R2 کمتری داشتند. این درحالی بود که مدل بتای 2 با بهترین پراکنش نقاط حول خط یک به یک و مقادیر RMSE و R2 مطلوب به عنوان بهترین مدل جهت توصیف تغییرات وزن هزاردانه گندم در دوره پرشدن انتخاب شد. بدینترتیب کلیه ارقام و ژنوتیپ¬های مورد مطالعه در بازه زمانی 65 الی 67 روز پس از گلدهی به حداکثر وزن هزاردانه خود دست یافتند که می¬توان این زمان را معیار دقیق زمان رسیدگی فیزیولوژیکی بذر دانست. در این بازه زمانی نیز کمترین و بیشترین وزن هزاردانه به ترتیب به رقم زرین و سرداری اختصاص داشت. بهطورکلی، نتایج نشان داد که براساس مدل بتای2، ارقام با وزن هزاردانه بیشتر، دوره پرشدن بذر بیشتری داشتند و بنابراین شروع دوره پرشدن دانه در آنها، زودتر خواهد بود. از این رو پیشنهاد می¬شود که برنامه های اصلاحی و ژنتیکی ارقام در جهت شروع زودتر زمان پرشدن دانه و طویل نمودن دوره پرشدن دانه از گلدهی تا زمان رسیدگی فیزیولوژیک دانه، گسترش پیدا کند.